پنل علمی «ایضاح مفهومی و فلسفی حقوق بشر شرقی» با هدف تحلیل و بررسی ساختارهای مفهومی و فلسفی حقوق بشر در جوامع شرقی، ذیل پیش همایش تخصصی «حقوق بشر شرقی: از نظریه تا عمل» برگزار شد.
اطلاعات کلی
گزارش سخنرانیها
دکتر شهابی در ابتدای سخنان خود، تفاوت بنیادین میان فلسفه کلاسیک و مدرن در تعریف از حقوق را زمینهساز پرسشهای اساسی در باب حقوق بشر شرقی دانست. او بیان داشت که باید مشخص شود آیا حقوق بشر شرقی در چارچوب فلسفه کلاسیک قابلتحلیل است یا فلسفه مدرن. از دید او، بحران مدرنیته و پیچیدگیهای ناشی از آن، تأثیر قابلتوجهی بر مفهوم حقوق بشر شرقی داشته و این پرسش را مطرح میکند که آیا حقوق بشر شرقی خود میتواند بهعنوان عاملی در ایجاد یا حل این بحران عمل کند. او بر اهمیت توجه به حقوق جمعی و فرهنگی در جوامع شرقی تأکید کرد و بیان داشت که حقوق بشر شرقی میتواند توازنی میان فردگرایی و جمعگرایی ایجاد کند.
به گفته دکتر شهابی، فلسفه کلاسیک، انسان را موجودی تعریف میکند که هویتش از طبیعت اجتماعی و تاریخی او سرچشمه میگیرد. در مقابل، فلسفه مدرن، انسان را بهعنوان سوژهای مستقل میبیند که حقوقش از ذات او ناشی میشود. این تفاوت بنیادین، چالشهایی برای تحلیل حقوق بشر شرقی در چارچوب مفاهیم مدرن ایجاد میکند. او پیشنهاد داد که حقوق بشر شرقی باید بهجای تقلید از گفتمان غربی، افقی جدید ایجاد کند که بر پایه هویت فرهنگی و تمدنی شرق بنا شده باشد.
دکتر حسینی نیز در ادامه، به مبانی نظری پیوند شرق فرهنگی و حقوق جهانشمول پرداخت. او با بررسی نظریات جک دانلی، بیان کرد که حقوق بشر در شکل مدرن خود، بیشتر از هر چیز، محصول کنشگری دولتهای مدرن غربی است. این ساختار دولتمحور، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، توانست حقوق بشر را بهعنوان هنجاری جهانی تثبیت کند. به گفته او، دولتهای مدرن غربی از اقتدار و نفوذ خود برای ایجاد این هنجارها استفاده کردند و حقوق بشر مدرن را بهعنوان الگویی جهانشمول معرفی کردند.
دکتر حسینی تأکید داشت که حقوق بشر شرقی باید از این ساختار تقلید نکند و بهجای آن، گفتمانی جدید ایجاد کند که بتواند حقوق جمعی، فرهنگی و تمدنی را به رسمیت بشناسد. او به نقش مهم گفتمانسازی و تولید ادبیات در این زمینه اشاره کرد و افزود که حقوق بشر شرقی نباید تنها بهعنوان پاسخی به حقوق بشر غربی دیده شود، بلکه باید بهعنوان روایتی مستقل و تکمیلکننده عمل کند.
دکتر رضاییپناه نیز با رویکردی انتقادی، به تحلیل حقوق بشر غربی و تأثیر آن بر جوامع غیرغربی پرداخت. او حقوق بشر غربی را بهعنوان یک برساخته تمدنی و ایدئولوژیک معرفی کرد که بر اساس نیازهای سیاسی و اقتصادی جهان غرب شکلگرفته است. او تأکید داشت که حقوق بشر غربی، تجربه زیسته جوامع غربی است و بهعنوان استانداردی جهانی تحمیل شده است. این حقوق، با تأکید بر فردگرایی و لیبرالیسم، اغلب نمیتواند پاسخگوی نیازهای فرهنگی و هویتی جوامع شرقی باشد.
او بیان کرد که حقوق بشر شرقی باید بهجای مقابله مستقیم با حقوق بشر غربی، به ارائه رویکردی متفاوت بپردازد که به حقوق جمعی و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشد. دکتر رضاییپناه پیشنهاد داد که برای توسعه این گفتمان، نیاز به اجماعسازی میان جوامع شرقی وجود دارد. او همچنین بر اهمیت بازتعریف اصول هنجاری مشترک و استفاده از ظرفیتهای الهیاتی و فرهنگی شرق تأکید کرد.
بهصورت کلی، یکی از چالشهای مطرحشده در این پنل، این بود که چگونه میتوان حقوق بشر شرقی را از تقابل صرف با حقوق بشر غربی دور کرد و بهعنوان یک گفتمان مستقل معرفی کرد. حقوق بشر شرقی باید بتواند به بحرانهایی که از مدرنیته ناشی شدهاند، پاسخ دهد و به بازتعریف رابطه میان فرد و جامعه کمک کند.
در بخش دیگری از این پنل، ارائهدهندگان به تحلیل فلسفی حقوق بشر از منظر انسانشناسی پرداختند و انواع مختلف انسان را معرفی کردند:
به گفته اساتید، حقوق بشر شرقی میتواند با الهامگرفتن از این تعاریف، به ارائه دیدگاهی جامعتر از حقوق بشر بپردازد که هم به حقوق فردی و هم به حقوق جمعی و فرهنگی توجه کند.
در پایان این پنل نیز تأکید گردید که حقوق بشر شرقی نباید تنها بهعنوان پاسخی به حقوق بشر غربی دیده شود، بلکه باید بهعنوان گفتمانی مستقل و مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی شرق توسعه یابد. این گفتمان، با بهرهگیری از اصول تمدنی و الهیاتی شرق، میتواند به الگویی نوین برای جوامع شرقی تبدیل شود.
شایانذکر است که پنل فوق با بحث و تبادل نظر علمی و طرح سؤالاتی از سوی حاضران و پاسخ اساتید به پایان رسید.